پاسخ به شبهه خمس اموال
نویسنده: «ع م»
بعضی معاندان تشیع و خصوصا وهابی ها سعی بسیار در القاء این مطلب دارند که “مسأ له خمس” فقط مختص به غنائم جنگی است، چون در قرآن به صراحت در این مورد سخنی به میان نیامده است!!
قبل از ورود به بحث باید دانست:
از رسول الله صلی الله علیه و اله مروی است که:
” مَنْ أَفْتَى بِغَیْرِ عِلْمٍ لَعَنَتْهُ مَلَائِکَهُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِکَهُ الْأَرْضِ”.
(کسی که بدون علم فتوا دهد، ملائکه آسمان و ملائکه زمین، او را لعن می کنند).
یعنی نه فقط در مورد خمس، بلکه هر حکم و مسأله شرعی هرکه پیش خود و بدون استناد به آیات و روایات معتبر، فتوا دهد، مورد لعن و جایگاهش در آتش جهنم خواهد بود؛
حال ببینیم در مورد خمس اصل قضیه از چه قرار است؟!
در آیه ۴۱ از سوره انفال می فرماید:
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ
و بدانید که هر فایده اى به دست مى آورید، یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و براى خویشاوندان او، و یتیمان و بینوایان و در راه مانده از بستگان اوست، اگر به خدا و آنچه در روز بدر بر بنده خود محمّد فرو فرستادیم ایمان دارید، همان روز که خدا با یارى کردن مؤمنان و شکست دادن مشرکان حق را از باطل مشخص ساخت، روزى که آن دو گروه مؤمن و مشرک براى نبرد با یکدیگر روبه رو شدند. و خدا بر انجام هر کارى تواناست.
و اما چگونگی برخورد خلفای پس از رسول الله با این آیه؛
اهل تاریخ می دانند که غاصبان خلافت بلا فاصله پس از رحلت رسول الله و با همراهی علمای درباری و قلم به مزد؛ از همان ابتدا مورد خمس تشکیک کرده و آن را مخصوص غنائم جنگی اعلام کردند؛ به این بهانه که آیه خمس در مورد غنائم جنگ بدر است و نه هر غنیمتی.
در حالی که با مراجعه به لغت عرب و استعمال لفظ “غنیمت” در هر نوع “سود مالی”،
پوچ و بی ربط بودن این ادعا واضح می شود؛
علاوه بر آن که همگی مسلمانان و حتی منافقان، شاهد بودند که رسول الله صلی الله علیه وآله چه توصیه ها و اوامری در مورد اصل خمس، صرف نظر از مسأله جنگ و غنیمت داشتند، به گونه ای که در تفسیر طبری که از علمای اهل سنت است ذیل آیه خمس، این روایت را آورده:
حدثنا عمران بن موسى قال، حدثنا عبد الوارث قال، حدثنا أبان، عن الحسن قال:
أوصى أبو بکر رحمه الله بالخمس من ماله، وقال: ألا أرضى من مالی بما رضی الله لنفسه.
(ابوبکر وصیت کرد: خمس مالش را بپردازند؛ و گفت…)
و البته علمای اهل سنت، خود را ملزَم به رعایت و عمل به احادیث خمس نمی دانند همچنان که خود را ملزم به اعتقاد به حدیث غدیر نمی دانند، با آن که حدیث غدیر تنها حدیثی است که از نظر تمامی فِرق اسلامی اعم از شیعه و سنی، هم متواتر لفظی است و هم متواتر معنوی، اما با این حال بسیاری از آنها به این حدیث متقَن و بلا ریب که می رسند به راحتی و با بی اعتنایی از کنار آن می گذرند.
حال با توجه به این که در وقت مرگ ابوبکر سخن از جنگ و یا شرکت او در جنگ نبوده، معلوم می شود اصل لزوم پرداخت خمس اعم از غنائم جنگی و یا غنائم و ارباح کسب؛ موضوعی بوده کاملا مشخص و روشن؛ بی آن که آن را مخصوص غنائم جنگی بدانند.
اما بعدها که متوجه مشکلات بعدی پرداخت خمس شدند،
(چون همه می دانستند خمس را باید به اهل بیت پیامبر بدهند؛ چرا که خدا و رسول ، زکات را که بر هر مسلمانی حلال است، بر اهل بیت حرام کرده بودند و به جای آن خمس را سهم آنان قرار داده بودند)؛
و از طرف دیگر می بایست خمس را به بنی هاشمی بدهند که دار و ندارشان توسط خلفا غصب شده بود؛ به منظور رفع این معضل؛ طبقه حاکم با همراهی علمای درباری؛ اصل خمس را منکر شده و آن آیه مربوطه را مختص همان جنگی دانستند که با حضور رسول الله بود.
و اما چند حدیث از احادیث مربوط به لزوم پرداخت یک پنجم مال “زاید بر مخارج” به عنوان مالیات واجب دینی؛
(تکرار می شود : یک پنجم از کل مالی که از مخارج اضافه آمده و کل آن مال بلا استفاده و زائد بر نیاز است، آن هم یک پنجم نه بیشتر و نه همه آن؛ بر خلاف مالیاتی که حکومت ها وضع می کنند و کاری ندارند که به آن نیاز داری یا نه):
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنِ الْخُمُسِ؛
فَقَالَ: فِی کُلِّ مَا أَفَادَ النَّاسُ مِنْ قَلِیلٍ أَوْ کَثِیرٍ.
(وسائل الشیعه ؛ ج۹ ؛ ص۵۰۳)
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى کُلِّ امْرِئٍ غَنِمَ أَوِ اکْتَسَبَ الْخُمُسُ مِمَّا أَصَابَ لِفَاطِمَهَ ع- وَ لِمَنْ یَلِی أَمْرَهَا مِنْ بَعْدِهَا مِنْ ذُرِّیَّتِهَا الْحُجَجِ عَلَى النَّاسِ فَذَاکَ لَهُمْ خَاصَّهً یَضَعُونَهُ حَیْثُ شَاءُوا (وَ حُرِّمَ عَلَیْهِمُ الصَّدَقَهُ)؛
حَتَّى الْخَیَّاطُ یَخِیطُ قَمِیصاً بِخَمْسَهِ دَوَانِیقَ؛ فَلَنَا مِنْهُ دَانِقٌ إِلَّا مَنْ أَحْلَلْنَاهُ مِنْ شِیعَتِنَا- لِتَطِیبَ لَهُمْ بِهِ الْوِلَادَهُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْظَمَ مِنَ الزِّنَا إِنَّهُ لَیَقُومُ صَاحِبُ الْخُمُسِ فَیَقُولُ یَا رَبِّ سَلْ هَؤُلَاءِ بِمَا أُبِیحُوا.
(وسائل الشیعه، ج۹، ص: ۵۰۴)
عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِی هَمَّامٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ رَجُلًا أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ:
یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی أَصَبْتُ مَالًا لَا أَعْرِفُ حَلَالَهُ مِنْ حَرَامِهِ.
فَقَالَ لَهُ: أَخْرِجِ الْخُمُسَ مِنْ ذَلِکَ الْمَالِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ رَضِیَ مِنْ الْمَالِ بِالْخُمُسِ وَ اجْتَنِبْ مَا کَانَ صَاحِبُهُ یُعْلَمُ.
وسائل الشیعه، ج۹، ص: ۵۰۶
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
أَتَى رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ:
إِنِّی کَسَبْتُ مَالًا أَغْمَضْتُ فِی مَطَالِبِهِ حَلَالًا وَ حَرَاماً وَ قَدْ أَرَدْتُ التَّوْبَهَ وَ لَا أَدْرِی الْحَلَالَ مِنْهُ وَ الْحَرَامَ وَ قَدِ اخْتَلَطَ عَلَیَّ
فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: تَصَدَّقْ بِخُمُسِ مَالِکَ فَإِنَ اللَّهَ رَضِیَ مِنَ الْأَشْیَاءِ بِالْخُمُسِ وَ سَائِرُ الْمَالِ لَکَ حَلَالٌ.
وسائل الشیعه، ج۹، ص: ۵۰۷
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ:
کَتَبْتُ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع الْخُمُسُ أُخْرِجُهُ قَبْلَ الْمَئُونَهِ أَوْ بَعْدَ الْمَئُونَهِ؟
فَکَتَبَ: بَعْدَ الْمَئُونَهِ.
وسائل الشیعه ؛ ج۹ ؛ ص۵۰۸
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى:
“ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ “.
قَالَ خُمُسُ اللَّهِ لِلْإِمَامِ وَ خُمُسُ الرَّسُولِ لِلْإِمَامِ وَ خُمُسُ ذَوِی الْقُرْبَى لِقَرَابَهِ الرَّسُولِ الْإِمَامِ وَ الْیَتَامَى یَتَامَى آلِ الرَّسُولِ وَ الْمَسَاکِینُ مِنْهُمْ وَ أَبْنَاءُ السَّبِیلِ مِنْهُمْ فَلَا یُخْرَجُ مِنْهُمْ إِلَى غَیْرِهِمْ.
(وسائل الشیعه ؛ ج۹ ؛ ص۵۱۰ )
و در پایان به ترجمه چند حدیث دیگر در این باب اشاره می شود:
امام زمان علیه السلام در نامهای به محمد بن عثمان (دومین نایب خاص خود) این گونه فرمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ لعنت خدا و ملائکه و تمام مردم بر کسی که یک درهم بدون مجوز، مال ما را بخورد.
(وسائل، ج ۶، ص ۳۳۷).
و در نامه دیگری که آن حضرت در پاسخ محمد بن عثمان فرستادند این گونه آمده:
و اما آنچه پرسیده بودی از عمل کسی که مالی از مالهای ما در دست او است(خمس)؛ و آن را برای خود حلال دانسته؛ و بدون دستور ما، مانند مال خود در آن تصرف میکند؛
هر که چنین کاری کند ملعون است و ما دشمن او هستیم چنان که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:
هر که چیزی از حق اهل بیت مرا حلال شمرد، به زبان و از جانب من و هر پیغمبر مستجاب الدعوه ای ملعون خواهد بود. پس هر که به ما ستم کند (در ندادن حق)، از جمله ظالمان به ما خواهد بود و لعنت خداوند بر او است که خداوند می فرماید: لعنت خدا بر ستمگران.
(وسائل، ج ۶، ص ۳۷۶)
و ده ها و ده ها حدیث دیگر در همین موضوع و از منظر های مختلف، که می توان با مراجعه به منابع حدیثی شیعه و سنی، به آنها دست یافت.
پس این ادعا که علمای شیعیان خمس را از پیش خود ساخته و پرداخته باشند، دروغی بیش نیست و منتشر کننده گان این دروغ ها همان وهابیان و عاملان صهیونیزم و یهودند، که هیچ اعتنا و اعتقادی به قرآن و حدیث ندارند.
1 دیدگاه
مهدی
عالی بود. این را هم باید افزود که لازم است خمس را به مجتهدی باتقوا و غیر حریص به دنیا پرداخت کرد. متأسفانه شنیده شده است که برخی نمایندگان مراجع، هر سال به افرادی که سالهای پیش خمس دادهاند، تماس میگیرند و یادآوری میکنند که برای پرداخت خمس بیایند. شخص مسلمان مکلف باید با اختیار خودش و با درک اینکه انجام تکلیف میکند، خمس اموال خود را بپردازد، و بداند که با پرداخت خمس، منّتی بر سر کسی ندارد.