پیامبر رحمت ص در قرآن
«قسمت هفتم»
«سعید مظلومی»
دلسوزی پیامبر برای مردم
خداوند تبارک و تعالی در سورهی مبارکهی توبه آیات ۱۲۸ و ۱۲۹ در مورد پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ»
«محققا پیامبرى از خود شما برای هدایت شما آمد که رنج بردن شما بر او ناگوار و براى هدایت نمودن شما حریص است، به مؤمنین رئوف و مهربان میباشد.»
آیه با تأکید شروع میشود (کلمهی «لقد» که خود «قد» برای تأکید است و وقتی لام هم بر سرش بیاید، معنی تأکید بیشتر میدهد). هر آینه به تحقیق رسول و فرستادهای پیش شما آمده که از خودتان است: «من أنفسکم». نمیفرماید «منکم»، اگر میگفت «منکم» یعنی از میان شما. بعضی از مفسّرین از اعراب، این آیه را تفسیر به رأی کردهاند که پیامبر(ص) از میان اعراب بلند شد، در حالی که آیه چنین چیزی را نمیرساند و آخر آیه برعکس آن را میگوید.
از نفس خودتان، یعنی هر کسی که به درون خودش نگاه کند، میتواند پیامبر(ص) را بیابد. این یک نعمت و منّت است که خدا بر ما گذاشته، وگرنه خدا میتوانست فرشتهای بفرستد و آیاتش را بیاورد، ولی مردم میگفتند این فرشته است؛ از ما نیست و مشکلات ما را متوجّه نمیشود. وقتی پیامبری از جنس خودتان و از جنس انسان آمده و از درون خودتان است، مردم میتوانند همانندسازی کنند؛ فلذا پیامبر(ص) الگوی خوبی برای مردم است؛ چون از خودشان است و شما هم میتوانید همان طور که پیامبر(ص) عمل میکند، به سنّت پیامبر(ص) عمل کنید.
دلسوز امّت
با کلمات «عزیز علیه ما عنتّم» خداوند از پیامبر(ص) تعریف میکند. ایشان پیامبری دلسوز است که اگر چیزی شما را به سختی انداخته و مورد آزار و اذیّت قرار دهد، برای پیامبر(ص) سخت است، یعنی از سختیها و مشکلات شما، پیامبر(ص) در سختی است و اذیّت میشود، ناراحت میشود و برای عباد الله غصّه میخورد.
«حریص علیکم» یعنی بر شما حریص است، یعنی ایشان به جلب کردن شما به سمت خدا اصرار دارد، تا آن جایی که گاهی پیامبر(ص) آن قدر ناراحت است و تأسّف میخورد از این که چرا مردم ایمان نمی آورند و حضور خدا را درک نمیکنند و کلام پیامبر(ص) را متوجّه نمیشوند، به تعبیر قرآن مثل این است که پیامبر(ص) میخواهد جان دهد. در سورهی مبارکهی کهف آیهی ۶ میخوانیم:
«فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَٰذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا»
مثل این که تو میخواهی جان خودت را بدهی از بس ناراحتی و تأسّف میخوری بر امّت.
در جای دیگر در سورهی مبارکهی یس آیه ۳۰ هم میخوانیم:
«یَا حَسْرَهً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ»
وای بر حال این بندگان که هیچ رسولی برای هدایت آنها نیامد جز آنکه او را به تمسخر و استهزاءبگیرند.
کلام پیامبر(ص) را متوجّه نمیشوند و بعد به استهزاء و مسخره میگیرند.
پیامبر(ص) این طور بود که خدا می فرماید از بس که حرص میخوری و ناراحتی و از تأسّف، مثل این است که میخواهی جان دهی.
در تاریخ ثبت شده که حضرت روزی به یکی از قریه های اطراف مکه به نام طائف برای تبلیغ تشریف بردند که ایشان را سنگباران کردند و به بچّهها گفتند با سنگ حضرت را بزنید؛ طوری که زخمی شدند و از ایشان خون جاری شد و به سختی خود را به باغی در اطراف قریه رساندند و از شرّ آنها مخفی شدند.
حریص بر هدایت مردم
«حریص علیکم» یعنی حریص به هدایت شما. گاهی پیامبر(ص) آن قدر برای یک نفر وقت میگذاشتند و صحبت میکردند که راضی شود و ایمان بیاورد و متوجّه شود و به سمت هدایت بیاید.
رضوان خدا به روح امام خمینی(ره)، نامه ای به گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوری سابق نوشتند و توسّط آیت الله جوادی آملی برده شد، یک جوابی او نوشت که توسّط وزیر امور خارجهی شوروی سابق به ایران آورده شد. موقعی که جواب را خواند، جوابی مناسب نبود، به این که امیدواریم روابط دو کشور بهتر شود؛ روابط اقتصادی و از این جور مسائل. در آخر جلسه هنگامی که امام(ره) قصد داشتند جلسه را ترک کنند، گفتند: به آقای گورباچف بگویید من میخواستم پنجرهای به سوی نور برای شما باز کنم. قصد من از نوشتن نامه این بود، بحثی دربارهی روابط اقتصادی و سیاسی نداشتم.
رئوف و مهربان
«بالمؤمنین رئوف رحیم» رفتار پیامبر(ص) با مؤمنین، رئوف و رحیم و مهربان بود، مثل یک پدر دلسوز.
اصحاب صفّه از مهاجرینی بودند که در مدینه جایی نداشتند و در کنار مسجد جایی را مشخّص کرده بودند که در اوج فقر و تنگدستی آن جا زندگی میکردند و افراد بزرگی هم در میان آنها بودند، مثل سلمان، ابوذر، بلال و …. پیامبر(ص) بسیاری از اوقات در کنار اینها روی زمین مینشستند و همراهشان غذا میخوردند و به آنها محبّت میکردند و رهایشان نمیکردند. از این دست مسائل در تاریخ بسیار ثبت است. پیامبر(ص) «رحمه للعالمین» هستند، حال ببینید که با مؤمنین چگونه رفتار میکنند.
خداوند در آیه ۲۸ سوره کهف به پیامبر(ص) میفرمایند:
«وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا»
«و همیشه خویش را با کمال شکیبایى به محبت آنان که صبح و شام خداى خود را مىخوانند و رضاى او را مىطلبند وادار کن، و مبادا دیدگانت از آنان بگردد از آن رو که به زینتهاى دنیا مایل باشى.»
حالا یک چنین پیامبری با چنین اوصافی که خدا این چنین او را توصیف میکند، اگر از او رویگردان شوید، پیامبر(ص) چه باید بکند؟ در آیهی آخر سوره توبه میفرماید:
«فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ»
«اگر آنان (از حق) رو گردان شوند به ایشان بگو: آن خدائى که غیر از او خدائى نیست براى من کافی است، من به یک چنین خدائى تکیه دارم و او پروردگار عرش بزرگ مىباشد.»
در آیهی دیگری هم دربارهی پیامبر(ص) میفرماید مثل این که آن قدر نسبت به تبلیغ دین خدا و وصل کردن مردم به او اصرار داری، مثل این که میخواهی جان دهی. در سورهی مبارکهی شعراء آیهی ۳ همین معنا آمده است:
«لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ»
مثل این که میخواهی جان دهی که اینها مؤمن نمیشوند.
سخت است واقعاً، شما گاهی یک معنایی که خیلی برایتان واضح و مفهوم و معلوم است، میگویید چرا اینها نمیفهمند و متوجّه نمیشوند و گاهی تحمّلش واقعاً برای انسان مشکل است. حالا پیامبری که نور خدا را همراه دارد و کاملاً شفاف و روشن میبیند، میفرماید چرا اینها نمیبینند و متوجّه نمیشوند. تحمّلش واقعاً سخت است و گاهی ایشان آن قدر تأسّف میخورد مثل این بود که میخواستند جان بدهند.
خداوند در سوره شعراء آیه ۴ میفرماید:
«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ»
ای پیامبر، خیلی ناراحت نباش؛ ما اگر میخواستیم، از آسمان بر اینها نشانهای میآوردیم که بینی اینها به زمین میخورد و متوجّه میشدند.
اگر میخواستیم میتوانستیم به زور و اجبار مردم را متوجّه کنیم، ولی بنای خدا به این نیست، بنا به این است که مردم خودشان متوجّه شده و فهم ایجاد شود، نه اینکه به زورخاضع شوند.
در برابر قدرت، مردم خاضع میشوند، چون زور دارد، اگر این کار را نکنید پدرتان را درمیآوریم، ولی آیا فهم هم ایجاد میشود؟ مهم این است که فهم ایجاد شود و مردم متوجّه شوند.