علل پیدایش فرقه های مختلف در میان مسلمانان
«قسمت دوم»
پیدایش اختلاف و تحزّب و تفرّق به ۷۲ فرقه، حاصل عمل گروهى است که در سقیفه جمع شده و از سپاه اسامه تخلف کرده و آن همه وصایاى پیامبر(ص) در مورد على(ع) و جریان غدیر خم و بیعت خود با على(ع) را فراموش کرده و امت اسلام را از تعالیم ناب اسلامى تا حدود زیادى محروم کردند.
عده اى خود را پیرو سنت رسول الله(ص) دانسته، اما در آغاز خلافت خویش، حدود اسلامى را تعطیل کرده و در برابر نصوص اجتهاد نمودند. برخى اعلام کردند که “دو متعه در زمان رسول(ص) حلال بود من آن دو را حرام میکنم: متعۀ نساء(ازدواج موقت) و متعۀ حج(حلّ بین عمره تمتع و حج تمتع)”. و زمانى نگذشت که “حى على خیر العمل” را از اذان حذف کرده تا مردم به جاى نماز به جهاد با روم و ایران بروند! نماز مستحبى را به جماعت نهادند و بالاخره وضوى نبوى را تغییر دادند تا او هم از این تغییر سنت بیبهره نماند!
عده اى هم به جاى سنت رسول خدا(ص) به سنت خلفا گردن نهادند و براى تشخیص علویان و شیعیان، بر وضوى عثمانى اصرار کردند تا نسل على(ع) و زهرا(س) و شیعیان آنها را منقرض نمایند.
مردم شامات، بعد از فتح شدن شامات توسط مسلمانان، کسى جز امویان را به عنوان سمبل اسلام بر خود ندیدند. معاویه براى آنها خلیفۀ رسول اللَّه(ص) بود که نیت او آن بود که نامى از رسول الله(ص) نماند و اسم و رسمى از ذریۀ رسول(ص) و على(ع) و زهرا(س) در میان نباشد؛ از اینرو سنت سیئۀ او؛ یعنى لعن و سب على(ع)! در خطبههاى نماز جمعه و سایر خطبههاى رسمى تا زمان عمر بن عبدالعزیز باقى ماند و تا آخر امامان هدایت در انزوا و حاشیه قرار داده شدند.
تنها در زمان درگیرى بنیامیه و بنیعباس و تظاهر بنیعباس به حمایت از آل على(ع)بود که میدان تبلیغ و تعلیم و تربیت براى بزرگانى؛ مانند امام باقر و امام صادق(ع) تا حدودى باز شد و احادیث نانوشته پیامبر اکرم(ص) با زبان ایشان بیان و تبیین و تفسیر گردید و بطون قرآن اظهار شد و گنجینۀ معارف ناب و احکام صریح و بلیغ اسلامى عرضه گردید و به اهتمام علمای شیعه و شاگردانشان به نسلهاى بعد منتقل شد. اما پس از استقرار عباسیان فشار بر ائمه (ع) شکل تازه گرفت. ایشان یا در زندان بودند یا در تبعیدگاه و یا در لشکرگاه و مجبور به تقیه! از سوى دیگر، بازار عیاران علم و دانش و وعظ و خطابه رونق گرفت و هر کس عالم اسلام و محدّث و مجتهد معرفى شد و گروهى را پیرامون خود جمع کرد، تا آنجا که کثرت آنها، خلفا را نیز به وحشت افکند. بدین جهت مذاهب رسمى را در چهار مذهب شافعى، حنبلى، مالکى و حنفى محدود کردند و دستور داده شد، سایر رسایل جمع و مسکوت شوند!
ادامه دارد …….